مکه

بالاخره وب قبلی رو بستم و امدم اینجا با اینکه جای قبلی رو خیلی دوست داشتم ولی دیگه نمی تونستم اونجا بنویسم.

مامان و بابا فردا تشریف می برن مکه نمی دونم چرا این بار انقدر ناراحتم از رفتن مامان دلم می خواد بهش بگم نره دلم واسش خیلی تنگ میشه به نبود بابا دیگه عادت کردم الهی برای مامان جونم بمیرم که قبل از رفتنش داره یه همچین اتفاق هایی امی افته داداشی از دیشب تا حالا تو تخت خوابشه دچار مسمومیت شدید شد صبح بردیمش سرم زد ولی حالش بهتر نشده من هم که این معده درد لعنتی دوباره امده سراغم  افسردگی هم همچنان ادامه داره.

دیگه چیزی به اعلام نتایج نمونده از الان استرس گرفتم خیلی بیشتر از وقتی که سر جلسه بودم و منتظر بودم ساعت ۸ بشه و بگن دفترچه های عمومی رو بردارین خوب یادمه که ۱۵ دقیقه اخر فقط داشتم ایه الکرسی رو می خوندم ولی تا دفترچه رو برداشتم و سوال ها رو دیدم تمام اون استرس از بین رفت.

بالاخره مولودی که مامان واسه من نذر کرده بود هم برگزار شد کلی هم خانومی که مولودی می خوند گفت واسم صلوات بفرستن و گفت ایشاا.. که بهترین رشته و بهترین دانشگاه قبول بشی،همه هم موقع خداحافظی کلی بهم انرژی مثبت دادند این مراسم قراره هر سال بر گزار بشه یعنی قراره هر سال کمر من بشکنه.

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
ناهید یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 03:20 ب.ظ http://www.nahid-khanomi.blogfa.com



سیلااام ندایییییییی


ایشالله که قبولی... مگه میشه تو قبول نشی عزیزم


مامان بابا هم زودی بر می گردن به فکر سوغاتیا باش :دی


قبووووووووووووووللللی ندا

راستی وبلاگ جدید اون هم در بلاگ اسکای مبارک

عسل بابا دوشنبه 31 تیر 1387 ساعت 07:32 ب.ظ

سلام

مبارک باشه عزیزم.

ایشالا که خیلی بهشون خوش بگذره. بابایی هم امشب می ره...

بی خیال افسردگی شو. تا تو افسردگی رو فراموش نکنی اون دست از سرت بر نمی داره.

ایشالا داداشت هم زودتر خوب شن...

نگار چهارشنبه 2 مرداد 1387 ساعت 08:29 ب.ظ http://fanna.blogfa.com

سلام عزیزم
خونه‌ی نو مبارک

حالا چرا بلاگ اسکای ؟ دیگه نمیفهمم کی آپ کردی خب ! (آخه از بروز رسان بلاگفا استفاده میکردم)
از این به بعد هر وقت آپ کردی برام آف بذار

عزیزم نگران کنکور نباش ، ایشالا که یه رشته ی خوب قبولی :*

مریم خانومی پنج‌شنبه 3 مرداد 1387 ساعت 01:38 ق.ظ http://maryam-khanoomi.blogfa.com

سلامممممممم
خوبی؟
ووی من دپرشن حاد گرفتم .

وب جدید مبارک

ایشالا حال داداشی زودی خوف شه .

ایشالا که مامان و بابا به خوشی و سلامتی برن و برگردن .

ایشالا که کنکور با رتبه ی خوب قبول شی عزیزم. .
می گفتی آخرش واسه منم دعا کنن :دی


بوووووووووووووووس

کفشدوزک بدون کفش پنج‌شنبه 3 مرداد 1387 ساعت 01:48 ق.ظ http://www.eham.blogfa.com

سلام عزیزم ... وبلاگ نو مبارکک... ایشالله روزای خوبی داشته باشی اینجا

و اینکه باز ایشالله یه رشته ی توپ قبول شی

استرس کنکور مزخرف ترین حسیه که تا الان داشتم.....

اون روز زن عموم زنگ زد که فردا نتایج اعلام میشن ... وقتی تلفن رو قطع کردم پریود شدم...

همینا دیگه ... شاد باشی عزیزمممممممممممم

سولماز(جایی شبیه قلب من) پنج‌شنبه 3 مرداد 1387 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.bahar1369.persianblog.ir

سلام ندایی جونم!چطوری؟....میبارکهههههه!.....
خوب انشاالله مامان جون و باباجون به سلامتی برن و برگردن، میدونی منهم پارسال همین موقع ها رفتم مکه یادش بخیر
آخی طفلی داداشیت؛ داداشی طفلیه منهم از دیشب مسموم و سرم و اینا شده
واسه نتایج کنکور هم نگران نباش همه عین هم گند زدیم!....چه می شه کرد
راستی ببینم تو منو اد کردی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد