وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت٬
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد٬
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد.
من شروع کردم...
وقتی او تمام شد ...
من آغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولدشدن٬
مثل تنها زندگی کردن...
مثل تنها مردن!
پ.ن: می شه بیام آشتی کنون؟؟